صدای شکستن...
صدای شکستن می آید...بگذار بشکند...
همچنان که دل مرا شکست و سپیدی روزهایم را به شب کشاند...
همچنان که با لبی خندان تکه های خورد شده ی احساسم
و اشكهاي غلتانم را تماشا کرد...
من ماندم حیران در آسمان عشق...
حبس در آغوش غم و غرق پاییز...
بگذار بشکند...
همچنان که مرا شکست...
من صدای شکستن را دوست دارم...