امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

صدای شکستن...

 

صدای شکستن می آید...

بگذار بشکند...

همچنان که دل مرا شکست و سپیدی روزهایم را به شب کشاند...

همچنان که با لبی خندان تکه های خورد شده ی احساسم

و اشكهاي غلتانم را تماشا کرد...

من ماندم حیران در آسمان عشق...

حبس در آغوش غم و غرق پاییز...

بگذار بشکند...

همچنان که مرا شکست...

من صدای شکستن را دوست دارم...

 




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 585
بازدید کل : 231765
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ